کد مطلب:316165 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:283

حضرت ابوالفضل در کربلا
روز اولی است كه قافله و كاروان امام حسین (علیه السلام) وارد كربلا شده است، این روز مطابق با دوم محرم الحرام سال 61 هجری می باشد.

خیمه یكی پس از دیگری برافراشته می شوند. حضرت اباالفضل (علیه السلام) نیز به علت داشتن مسئولیت های فراوان در كربلا خیمه ای جداگانه داشت. ایشان هم نگهبان خیمه ها بود و هم سقا و هم علمدار و...

شب فرامی رسد، اولین شبی بود كه در كربلا حضور داشتند، گویی كه می داند چه در انتظارشان است. ولی به خاطر عشق و علاقه ای كه نسبت به ولایت داشت و به خاطر بصیرت و معرفتش نسبت به خدا، همه این سختی ها را به جان خود خرید.



[ صفحه 19]



البته او این كارها را سختی نمی داند و برایش از عسل شیرین تر است. شب را همچون شیری قدرتمند به نگهبانی از خیام اهل بیت (علیهم السلام) گذراند، البته عبادت به درگاه الهی در نیمه شب ها نیز از ویژگی های این جوان رشید و خوش سیما می باشد.

شبها و روزها یكی پس از دیگری سپری می شود، در یكی از شب ها شمر بن ذی الجوشن با عده ای از كفار به طور پنهانی به خیام لشكر امام حسین (علیه السلام) نزدیك می شوند و برای قمر بنی هاشم (علیه السلام) امان نامه می آورند و به او می گویند:

«برای تو و برادرانت امان نامه از عمر بن سعد آورده ام.»

ولی آیا امكان دارد كه او این را بپذیرد؟ آیا ممكن است كه او امام حسین (علیه السلام) را رها كند و دنبال دنیایش برود؟ نه او این پیشنهاد را نپذیرفت و به شمر هم اجازه سخن گفتن نداد. شمر نیز با سرافكندگی به سوی لشكر خود بازگشت. [1] .

در یكی از روزها، یكی از یاران امام حسین (علیه السلام) با حضرت اباالفضل (علیه السلام) در مورد وضع سپاه و شهادت و



[ صفحه 20]



شجاعت یاران صحبت می كرد. حضرت اباالفضل (علیه السلام) برای اینكه به آن مرد بفهماند، علمدارشان از چه قدرت و هیبت و شجاعت و روحیه ای برخوردار است و همچنین به جهت دادن روحیه بیشتر به آن مرد، سوار بر اسب خود می شود و مانند عقاب تیزپرواز به سوی لشكر دشمن حركت می كند و عده ای را به هلاكت می رساند و برمی گردد. بدون آنكه كوچكترین آسیبی ببیند، آری او فرزند شیر خدا می باشد، چیزی جز این از او انتظار نمی رود.

حضرت اباالفضل (علیه السلام) نیز علاوه بر اینكه علمدار لشكر امام حسین (علیه السلام) بود، وظیفه آب رسانی به خیمه ها را نیز به عهده داشت. هر كودكی كه تشنه می شد، به او مراجعه می كرد.

امید و روحیه اهل خیام با نگاه به چشمان او جان دوباره ای می گرفت. وقتی او از كنار كودكان می گذشت حضرت رقیه (علیهاالسلام) با خنده ای شیرین از عمویش استقبال می كرد.

وقتی از كنار خیام یاران امام حسین (علیه السلام) می گذشت، به آنها روحیه ای دوباره می داد و آنها را در راه و عقیده شان استوار و قرص می كرد، وقتی اصحاب او را می دیدند به یاد حضرت



[ صفحه 21]



علی (علیه السلام) می افتادند، كلا هر خصوصیتی در امام علی (علیه السلام) بود در حضرت عباس (علیه السلام) نیز بود.

آری او كسی است كه در كربلا امامش به او می فرماید: «بنفسی انت: فدایت شوم.» و خود این جمله نشان از مقام بزرگ ایشان در نزد امامان دارد.

علاوه بر شجاعت و جنگاوری، ایشان یك خصلت بارز دیگر نیز داشت و آن مهربانی و رئوف بودن، می باشد. بعضی وقتها حضرت رقیه (علیهاالسلام) را كه دختر سه ساله یا چهارساله ای بود، روی زانو می گذارد و با او مشغول بازی می شد. گاهی با كودكان امام حسین (علیهاالسلام) كه در كربلا حاضر بودند، بازی و گفتگو می كرد.

از طرفی همه بچه ها در بین خود از رشادت و شجاعت او می گویند، یكی می گوید: عمویم خیلی شجاع است، دیگری از كنجكاوی او می گوید، یكی دیگر در مورد قامت رعنای او حرف می زند. كودكی دیگر درباره مهربانی او می گوید.

به، خدا نیز از آفرینش چنین بنده ای به خود آفرین



[ صفحه 22]



می گوید. [2] .

آرام آرام شب موعود نزدیك می شود، شبی كه قرار است فردای آن به میعادگاه خود برود. این درد قوی آرام و قرار ندارد، شادی عجیبی در دلش موج می زند، او می داند شهادت یعنی چه، آن هم در ركاب كسی چون حضرت سیدالشهداء (علیه السلام).

به همه جا سركشی می كند، گاهی نزد كودكان و گاهی نزد برادرزاده بیمار خود امام سجاد (علیه السلام)، گاهی هم در خیمه حضرت زینب (علیهاالسلام) است، گاهی هم در خیمه اباعبدالله...

امشب شب عاشورا می باشد. حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) چندین كار در این شب انجام داد: اول با یاران خود اتمام حجت كرد و آنهایی را كه باقی مانده اند دعا نمود، بعد خارهای بیابان را جمع آوری كرد.

بعد از سخنرانی امام حسین (علیه السلام) هر كس به كاری مشغول می شد. یكی نماز می خواند، دیگری مشغول صیقل دادن شمشیر خود بود، بعضی هم با هم گفتگو كردند. اما حضرت اباالفضل (علیه السلام) مدام سوار اسب خود می شد و



[ صفحه 23]



اطراف خیام اهل بیت (علیهم السلام) دور می زد، او نمی خواست تا زمانی كه زنده است كوچكترین آسیبی به اهل بیت برسد، او نمی خواست تا زمانی كه شهید نشده است ناراحتی و دلهره حضرت زینب (علیهاالسلام) را ببیند.

علمدار سپاه عشق را از ازل تا به ابد دارا بود و هیچ كس غیر از او در زمین و آسمان یافت نمی شود كه شایسته چنین مقامی باشد.



[ صفحه 24]




[1] اسرارالشهادة، ص 318.

[2] سردار كربلا.